حق الحفاظه(حَقْ قُلْ حِ ظَ) جعل نگهبان و حافظ چیزی، سود. ربح. فرع. نزول. تنزیل. رجوع به حفاظت شود ادامه... جُعل نگهبان و حافظ چیزی، سود. ربح. فرع. نزول. تنزیل. رجوع به حفاظت شود لغت نامه دهخدا